ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
دو خط موازی . . .
دو خط موازی زاییده شدند . پسرکی در کلاس درس انها را روی کاغذ کشید .
ان وقت دو خط موازی چشمشان به هم افتاد و در همان یک نگاه قلبشان تپید و مهر
یکدگر را در سینه جای دادند.
خط اول نگاهی پر معنا به خط دومی کرد و گفت:
ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم . . . خط دومی از هیجان لرزید .
خط اولی . . . و خانه ای داشته باشیم در یک صفحه دنج کاغذ،من روزها کارمیکنم
می توانم خط کنار یک جاده متروک شوم . . . یا خط کنار یک نردبان
خط دومی گفت : من هم میتوانم خط کنار یک گلدان چهار گوش گل سرخ شوم ،
یاخط یک نیمکت خالی در یک پارک کوچک و خلوت !
چه شغل شاعرانه ای . . . !
در همین لحظه معلم فریاد زد :
دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند و بچه ها تکرار کردند .
سسسسسسسسسسلام
بی مرفت حالی نمیپرسی
خوش باش بای
سلام.خوبی؟.مرسی سر زدی.شاد باشی .قربانت