فریاد زیر آب

خاطرات خیس

فریاد زیر آب

خاطرات خیس

به نام انکه پروانه حیران اوست

می توان با یک گلیم کهنه هم روز را شب و شب را روز کرد

می توان با هیچ ساخت

می توان صد بار هم مهربانی را،خدا را،عشق را

با لبی خندان تر از یک شاخه گل تقسیم کرد

می توان بی رنگ بود همچو اب چشمه ای پاک و زلال

می توان در فکر باغ و دشت بود عاشق گلگشت بود

می توان این جمله را در دفتر نوشت :

خوبی از هر چیز دیگر بهتر است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد