فریاد زیر آب

خاطرات خیس

فریاد زیر آب

خاطرات خیس

  زیستنی را تجربه میکنم بدون همسایه ...

 

 

 با یه کوله بار٬ پر از خاطره روبروی چشمای بیتابم ایستادی،

 و زمان با دستای نامرئش تو رو ازم جدا میکنه.

 در کمال ناباوری٬ دورشدنت رو با بغض تماشا میکنم.

 تو هیچوقت برام نگفتی چرا

 با اینکه میدونستی بر نمیگردی

 ازم خواستی تا منتظرت بمونم .

 و تو از شهر من رفتی ... برای همیشه

 تو رفتی٬  برای یه شروع دیگه

 من موندم٬ با یه دنیا تنهایی

 و یه عالمه علامت سوال......

   

 به دروغ هم میشه دلخوش بود !

 هنوز هم میشه دوست داشت ٬

 هنوز وقتایی پیش میاد که دلم واسه یکی می تپه ٬

 هنوز هم میشه گفت : دوستت دارم ٬

 هنوز هم میشه از عشق نوشت ٬

 هنوز هم میشه دلخوش بود ...

 آی عشق ... !

                   هنوز هم٬ ‌تو همون بزرگترین دروغ جهانی!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیرحسین جمعه 3 تیر 1384 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.bigblackrat.blogsky.com

سلام
آره میشه و شاید هم تا یک مرحله ایی خیلی هم ارضا کننده باشه ولی یک وقتی لطمه میخوری که دیگه نمیشه کاریش کرد پس چه بهتر که آدم زود تر با واقعیات رو به رو بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد