فریاد زیر آب

خاطرات خیس

فریاد زیر آب

خاطرات خیس

تقدیمی دیگر از من  به تمامی کسانی  که منتظرند :

 

 روزگار سختی است ...........!

 آدمها خشکند ... حقایق تلخند ..... رویاها شوکران !

 جوی های روان تنگ اند و درختان قطور ضعیف !

 خورشید گرم است و سوزان .. ماه بی خیال و فروزان !

 می دانم . من می دانم . تو هم می دانی ... همه می دانند ... روزگار عجیبی است !

 انسانها در میان خرابه هایی که زیبایشان می نامند می زیند و به آن عشق می ورزند .

 و اینچنین بر حقارت خود دامن می زنند ...

 و من به دور از هیاهوی آدمک های دل خوش ... همچنان در خود فرو می روم .

 هر چه بیشتر در میانشان می زیم دورتر می شوم و غربیه تر ! 

 آری ... معصومیت کودکیهایم گم شده است ،

 اما من هنوز هم همان کودک عاشقم  و ساده دل !

 و همچنان در انتظار ،

 در انتظار ظهور باغی از جنس اقاقی ،

 که مرا از خود و خویشتن ها برهاند  و به سر منشا خود بازگرداند .

 و  رسیدن به خدایی که در این نزدیکیست ...

 من اینجا تنها ماندم ،

 خدایا مرا به بغضی که از تو می شکند بسپار ،

 مرا به باد های تندِ رهاکننده ی گویا ...  مرا تا همیشه به باران شوینده بسپار .

 پروردگارا ، انتظار سخت ترین مجازاتی است که برایم در نظر گرفته ای !

 مرا ...... ببـــــــر .  

نظرات 2 + ارسال نظر
اکبر دوشنبه 25 مهر 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.souskebinava.blogfa.com

سلام
امیدوارم ه هر کجا که هستین خوب و لبتون خندون باشه
وبلاگ خیای باحالی دارین
راسی به وبلاگ منم سر بزنین

رحیم سه‌شنبه 19 مهر 1384 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.rahimtanha.persianblog.com

سلام آقا علی(کیان) خیلی وبلاگه قشنگی داری ای ول بابا خیلی با حالی عمریست که جویای تو ام مادر جان
لب تشنه صحبای تو ام مادر جان
بر صفحه قلب خود چنین نوشته ام
که من خاک کف ژای تو ام مادر جان


نوشته شده توسط دوست کوچیکت رحیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد