فریاد زیر آب

فریاد زیر آب

خاطرات خیس
فریاد زیر آب

فریاد زیر آب

خاطرات خیس

 
 

  وقتی مردم مرا در قبری تاریک پنهان نسازید

  مثل لکه ننگی که از صفحه زمین می زدایید ،

  تنم روزی آغوشی گرم بود برای کسی که دوستش داشتم

  و چشمانم تصویری از تمامی احساساتم ... تبلور سایه روشن های زندگیم

  دستانم ستایشگرین نوازشگران

  و قلبم عصاره ای از عشق ؛

  عریانم نسازید

  من از هم آغوشی با تن سرد خاک می هراسم

  اشک هایتان ارزانیتان

  و ناله های بیهوده تان ...

  خوب می دانم سه بار که خورشید غروب کند

  من برای همیشه در خاطره هاتان غروب می کنم

  خروارها خاک سرد برای من

  بسترتان همیشه گرم ...

  می دانم خدا مرا خاک خوبی خواهد کرد

  تا روزی اندام شما را در آغوش گیرم

  روزی که دیر نخواهد بود ...
نظرات 4 + ارسال نظر
ديانا یکشنبه 5 تیر 1384 ساعت 02:40 ب.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام
ممنون از اينکه بهم سر زدی
بازم بيا
موفق باشی

الناز یکشنبه 5 تیر 1384 ساعت 01:26 ب.ظ http://unlimitedlove.blogsky.com

salam azizam
neveshteye kheyli ghashangi bo0d mamno0n az in ke be ma sar zadi omidvaram hamishe dar hale pishraft bashi va dar zendegi moafagho moayad khoshhalam kardi babye dear bazam be ma sar bezan

پدیده یکشنبه 5 تیر 1384 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.paryearezoha.blogsky.com

سلام شعر زیبایی بود

افرین به این وب

[ بدون نام ] شنبه 4 تیر 1384 ساعت 11:55 ب.ظ http://ssevenn.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد